خطبه 32 روزگار و مردمان

 

سير ارتجاعي امت اسلامي اي مردم، در روزگاري کينه‏توز، و پر از ناسپاسي و کفران نعمتها، صبح کرده‏ايم، که نيکوکار، بدکار به شمار مي‏آيد، و ستمگر بر تجاوز و سرکشي خود مي‏افزايد، نه از آنچه مي‏دانيم بهره مي‏گيريم، و نه از آنچه نمي‏دانيم، مي‏پرسيم، و نه از هيچ حادثه مهمي تا به ما فرود نيايد، مي‏ترسيم. اقسام مردم (روانشناسي اجتماعي مسلمين، پس از پيامبر(ص)) در اين روزگاران، مردم چهار گروهند، گروهي اگر دست به فساد نمي‏زنند، براي اين است که، روحشان ناتوان، و شمشيرشان کند، و امکانات مالي، در اختيار ندارند، گروه ديگر، آنان که شمشير کشيده، و شر و فسادشان را آشکار کرده‏اند. لشگرهاي پياده و سواره خود را گرد آورده، و خود آماده کشتار ديگرانند، دين را براي به دست آوردن مال دنيا تباه کردند که يا رئيس و فرمانده گروهي شوند، يا به منبري فرا رفته، خطبه بخوانند، چه بد تجارتي، که دنيا را بهاي جان خود بداني، و با آنچه که در نزد خداست معاوضه نمايي. گروهي ديگر، با اعمال آخرت، دنيا مي‏طلبند، و با اعمال دنيا در پي کسب مقامهاي معنوي آخرت نيستند، خود را کوچک و متواضع جلوه مي‏دهند، گامها را رياکارانه کوتاه برمي‏دارند، دامن خود

را جمع کرده، خود را همانند مومنان واقعي مي‏آرايند، و پوششي الهي را وسيله نفاق و دورويي و دنياطلبي خود قرار مي‏دهند. و برخي ديگر، با پستي و ذلت و فقدان امکانات، از به دست آوردن قدرت محروم مانده‏اند، که خود را به زيور قناعت آراسته، و لباس زاهدان را پوشيده‏اند. اينان هرگز، در هيچ زماني از شب و روز، از زاهدان راستين نبوده‏اند. وصف پاکان در جامعه مسخ‏شده در اين ميان گروه اندکي باقي مانده‏اند که ياد قيامت، چشمهايشان را بر همه چيز فرو بسته، و ترس رستاخيز، اشکهايشان را جاري ساخته است، برخي از آنها از جامعه رانده‏شده، و تنها زندگي مي‏کنند، و برخي ديگر ترسان و سرکوب‏شده يا لب فرو بسته و سکوت اختيار کرده‏اند، بعضي مخلصانه همچنان مردم را به سوي خدا دعوت مي‏کنند، و بعضي ديگر گريان و دردناکند که تقيه و خويشتن‏داري، آنان را از چشم مردم انداخته است، و ناتواني وجودشان را فرا گرفته گويا در درياي نمک فرو رفته‏اند، دهنهايشان بسته، و قلبهايشان مجروح است، آنقدر نصيحت کردند که خسته شدند، از بس سرکوب شدند، ناتوانند و چندان که کشته دادند، انگشت شمارند. روش برخورد با دنيا اي مردم بايد دنياي حرام در چشمانتان از پر کاه خشکيده، و تفا

له‏هاي قيچي‏شده دامداران، بي‏ارزشتر باشد، از پيشينيان خود پند گيريد، پيش از آنکه آيندگان از شما پند گيرند، اين دنياي فاسد نکوهش‏شده را رها کنيد، زيرا مشتاقان شيفته‏تر از شما را رها کرد. (برخي از افراد ناآگاه اين خطبه را به معاويه نسبت دادند و در صورتي که بي‏ترديد از سخنان اميرالمومنين (ع) است طلا کجا، خاک کجا؟ آب گوارا و شيرين کجا، آب شور کجا؟ دليل ما سخن جاهز است که در ادبيات عرب مهارت تمام داشت و با آگاهي سخن مي‏گفت او مي‏گويد اين خطبه به سخنان امام علي (ع) و روش مردم‏شناسي او نزديک است تنها علي است که مردم در حالات گوناگون مي‏شناسد و معرفي مي‏کند تاکنون در کجا ديده‏ايد که معاويه در يکي از سخنانش راه زهد و تقوا پيشه کند و راه رسم بندگان خدا را انتخاب نمايد؟!)